بچه‌های هنر اهل هزینه دادن نیستند!/می‌خواهند تبدیل به تریبون شویم به گزارش کانال خبری ایران در کانال مجله هنری بچه‌های هنر اهل هزینه دادن نیستند!/می‌خواهند تبدیل به تریبون شویم  خبرگزاری هاریکا – گروه هنر- زهرا منصوری: درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند […]

بچه‌های هنر اهل هزینه دادن نیستند!/می‌خواهند تبدیل به تریبون شویم

به گزارش کانال خبری ایران در کانال مجله هنری بچه‌های هنر اهل هزینه دادن نیستند!/می‌خواهند تبدیل به تریبون شویم  خبرگزاری هاریکا – گروه هنر- زهرا منصوری: درست در همین سال‌هایی که سینمای ایران به‌واسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشه‌ها را تجربه می‌کند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه به‌واسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریان‌ساز در دنیای جدید محسوب می‌شود و به همین دلیل دیگر به‌سختی می‌توان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری هاریکا قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در هاریکا» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
در اولین نوبت سراغ فیلم کوتاه «پیش از بهشت» رفته‌ایم؛ اثری متفاوت از محصولات باشگاه فیلم سوره که موضوع مهجور اشغال فلسطین را دستخوش روایتی عاشقانه و انسانی قرار داده است.
به همین بهانه میزبان احمد حیدریان کارگردان و صادق لطفی‌زاده طراح انیمیشن این اثر بودیم که مشروح گفتگو با آن‌ها درباره تجربه ساخت این فیلم کوتاه را در ادامه می‌خوانید.
* برای شروع از انگیزه ساخت «پیش از بهشت» بگویید و اینکه ایده این فیلم چگونه در ذهن‌تان شکل گرفت.
احمد حیدریان: شروع پروژه برای من اینگونه بود که می‌خواستم یک فیلم بسازم و قاعدتاً وقتی می‌خواهید از طریق یک مجموعه دولتی بودجه فیلم‌تان را تأمین کنید، مضمون اهمیت بالایی پیدا می‌کند. باید سراغ مضامینی بروی که پول برایش زودتر تأمین می‌شود. از سوژه‌هایی مانند همین ماجرای قدس گرفته تا مسئله فرزندآوری و تولید ملی و موضوعات دیگری که در اولویت نهادهای دولتی قرار دارد. من ایده «پیش از بهشت» را در ذهن داشتم و در مقطعی به همراه صادق (لطفی‌زاده) و دیگر بچه‌ها آن را بازنویسی هم کرده بودیم. در مقطعی تصمیم گرفتیم این داستان را برای فلسطین کار کنیم و تغییراتی هم در آن اعمال کردیم تا کار سروشکل پیدا کردیم و رفتیم برای ضبط آن. این ایده هم جزو معدود ایده‌هایی بود که خیلی راحت بودجه برای آن تأمین شد. همواره فیلمنامه‌ها برای جذب حمایت باید به شوراهای مختلف بروند اما این فیلمنامه این مشکلات را نداشت و شاید دلیلش هم این بود که فیلمنامه‌اش پیش از ساخت خود فیلم، جایزه گرفته بود. فیلمنامه ما در جشنواره «عمار» برای اولین‌بار جایزه اول را کسب کرد و همین تبدیل به یک پشتوانه برای کار ما شد. هرچند متن آن فیلمنامه را بعدها به‌صورت جدی بازنویسی کردیم. نام فیلم‌نامه اولیه ما «قلب» بود و بعدها به «پیش از بهشت» تغییر کرد.
صادق لطفی‌زاده: هیچ اثری از قلب در نسخه نهایی نیست!
حیدریان: قرار بود در پلان آخر وقتی دیوار به‌طور کامل رنگ می‌شود، شاهد بیرون آمدن یک قلب از درون دیوار باشیم که در حال تپش است و همانجا فیلم تمام می‌شد اما این ایده بعدها تغییر کرد. از ابتدا هم می‌دانستم که می‌خواهم کار را به‌صورت رئال-انیمیشن بسازم و به همین دلیل هم صادق را به تیم آوردیم. برای من این انتخاب یک ریسک بود چرا که کار رئال-انیمیشن ندیده بودم. هرچند در جهان بسیار تجربه شده است و می‌دانستم در سینمای ایران هم یکی دو فیلم در این قالب ساخته شده است. دوست داشتم چنین تجربه‌ای را خودم داشته باشم.
* فکر نمی‌کنید در قیاس با بخش انیمیشنی، بخش‌های رئال فیلم کمی شعارزده شده است. به‌ویژه کاراکتری که با نشانه‌های خیلی گل‌درشت یک بدمن، آن را خلق کرده‌اید!
لطفی‌زاده: اغراق‌شده است یا شعارزده؟
* به نظرم هم اغراق‌شده است و هم شعارزده!
حیدریان: واقعیت این است که من خودم تلاش داشتم تا این کاراکتر را خیلی فانتزی ببینم. نگاهم اینگونه بود که در بخش رئال باید کاراکتری فانتزی داشته باشم و اصلاً نگاهم این نبود که بگویم چون یک فرد اسرائیلی را تصویر می‌کنم، حتماً باید روی صورتش زخم داشته باشد و یا نشانه‌های یک بدمن را داشته باشد. می‌خواستم کاراکترم، قیافه و ظاهری فانتزی داشته باشد. حتی در دکوپاژ فیلم، در بخش‌هایی مانند زمین خوردن شخصیت و حتی هیکل کاراکتر تلاش کردم این نگاه اغراق‌شده را داشته باشم اما این به‌دلیل یک نگاه مضمون‌زده نبوده است.

احمد حیدریان

* فکر نمی‌کنید این حد از فانتزی از فیلم بیرون زده است؟
حیدریان: اگر نظر من را می‌خواهید، نه چنین اعتقادی ندارم. به نظرم این فانتزی به روایت فیلم کمک هم می‌کند.
حیدریان: می‌خواستم کاراکترم، قیافه و ظاهری فانتزی داشته باشد. حتی در دکوپاژ فیلم، در بخش‌هایی مانند زمین خوردن شخصیت و حتی هیکل کاراکتر تلاش کردم این نگاه اغراق‌شده را داشته باشم اما این به‌دلیل یک نگاه مضمون‌زده نبوده است. * این فانتزی اغراق‌شده از آنجا بیشتر توی ذوق می‌زند که در بخش انیمیشنی کار، اتفاقاً برگ برنده شما قصه‌گویی و دوری از نگاه اغراق‌شده است. یعنی در بخش انیمیشنی، همه چیز سمبلیک اما غیرشعاری است و به تعبیری در خدمت یک قصه است. در قیاس با این فضا، اغراق‌شدگی در بخش رئال بیشتر به چشم می‌آید.
حیدریان: شعاری‌ترین بخش‌های روایت فیلم یکی کپشن توضیحات پایانی و یکی پلان پایانی فیلم است. ما طراحی‌های دیگری هم برای این پایان داشتیم اما واقعیت این است که ما زمان لازم در اختیار نداشتیم. ما این فیلم را در شرایط بسیار سخت و با بودجه‌ای غیر از بودجه یک فیلم کوتاه ساختیم. این فیلم با بودجه یک پی‌اس‌ای ساخته شده است.
* با چه میزان از بودجه‌؟
حیدریان: از نظر عددی اطلاع ندارم اما بودجه‌ای که در اختیار داشتیم برای دو روز کار پی‌اس‌ای بود. به اندازه کارهایی که همین امروز، دو روزه فیلمبرداری و تولید می‌شوند. آدم‌هایی مانند صادق واقعاً دلی و رفاقتی کار کردند. تولید این کار به اواخر سال ۹۹ بازمی‌گردد و از آنجایی که مدیرتولید کار نبودم، در جریان ریز عددهای تولید آن نیستم اما آنچه می‌دانم این است که با توجه به بودجه، مجبور بودیم کار را دو روزه ضبط کنیم. به همین دلیل وقتی دیدیم زمان لازم برای پلان پایانی نداریم، مجبور شدیم آن را به همین شکل بگیریم. دلیل اینکه تا این اندازه شعاری به نظر می‌رسد هم این است که شاید بتوانم بگویم ما بودجه را برای همین پلان آخر گرفته بودیم! در زمانی هم که داشتیم نتوانسته‌ایم هنرمندانه‌تر و غیرشعاری‌تر از این نماها را بگیریم. مضاف‌بر اینکه ما اساساً در این کار یک فیلم کوتاه نساختیم، بلکه یک پی‌اس‌ای ساختیم که نیاز به آن کپشن پایانی داشت.
* تفاوت «پی‌اس‌ای» که به آن اشاره می‌کنید با یک «فیلم کوتاه» در چیست؟
حیدریان: پی‌اس‌ای شامل کارهای کوتاهی در حد دو دقیقه می‌شود که وظیفه‌اش انتقال یک شعار به مخاطب عام است.
* یعنی می‌توان گفت «شعار» جزو کارکردهای این نمونه از تولیدات است.
لطفی‌زاده: بله، مثل ویدئوهای تبلیغاتی برندها.
حیدریان: دوز رسانه‌ای این تولیدات بیشتر از ابعاد هنری آن‌هاست. به همین دلیل هم «پیش از بهشت» هیچ‌گاه عرضه‌ای از جنس فیلم‌های کوتاه نداشته است. مثلاً به بهانه روز قدس شاهد انتشار این کار در صفحات مجازی و حتی رسانه ملی بودیم. اگر این اثر یک فیلم کوتاه محسوب می‌شد، قاعدتاً فرآیند عرضه متفاوتی هم می‌داشت. با این همه اما این کار، خودش سطح خودش را بالاتر کشید و گویی تبدیل به یک فیلم کوتاه هم شد. ما با این کار به جشنواره‌های ایسکیا ایتالیا، شارجه امارات، بغداد، فیلم کوتاه تهران و جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان هم رفتیم.
توضیح من این است که وقتی این نگاه رسانه‌ای به این کار وجود داشته است، کپشن توضیحات پایانی، لازمه آن است تا مخاطب از آن مطلع شود. پی‌اس‌ای‌ها در واقع کارهای مناسبتی هستند که با بودجه اندک در زمان کوتاه تولید می‌شوند تا پیامی را منتقل کنند. پروژه «پیش از بهشت» را با بودجه چنین کاری به ما سپردند و هیچکدام از ما حدس نمی‌زدیم که چنین اتفاقاتی قرار است برای این کار رخ دهد. خود من هم شوکه شدم چون این اولین کار کوتاه من به‌صورت جدی محسوب می‌شود اما افراد بسیاری آن را دیدند. ما فکر می‌کردیم یک پی‌اس‌ای ساده ساخته‌ایم اما اتفاقات دیگری برای آن رخ داد و امروز هنوز هم من را با همین کار می‌شناسند و به واسطه همین کار پروژه به من سفارش می‌دهند.

* آقای لطفی‌زاده شما هم درباره بخش انیمیشنی این کار توضیح دهید، به‌خصوص که به نظر می‌رسد بخش انیمیشنی این کار است که تأثیر اصلی را روی مخاطب می‌گذارد.
لطفی‌زاده: اینکه اسم من به‌عنوان کارگردان بخش انیمیشن درج می‌شود، به این معنا نیست که من بخش انیمیشنی را کارگردانی کرده‌ام و احمد بخش رئال را. واقعیت این است که کل کار در یک فرآیند یکپارچه و درهم تنیده طی شد. اینکه چرا بخش انیمیشن تأثیرگذاری بیشتری دارد را نمی‌دانم اما شاید دلیل اصلی‌اش این است که اساساً کاراکترهای اصلی ما همین دو بچه هستند. ما برای طراحی این بچه‌ها هم چالش‌هایی داشتیم.
شاید الان که نگاه می‌کنید، به نظر برسد که یک نقاشی کودکانه ساده است، اما حدومرزهایی برای رسیدن به آن داشتیم. از طرفی می‌خواستیم نقاشی یک بچه به نظر برسد، از طرف دیگر نباید خیلی بچگانه می‌شد و نیاز بود به‌صورت یک کاراکتر بتواند حس‌هایی را به مخاطب انتقال دهد. برای کاراکتر پسر، نزدیک به ۳۰ اتود زدیم. در انیمیشن، همه چیز فریم به فریم ساخته می‌شود. یک جاهایی مانند مجسمه‌سازی می‌شود و تو می‌توانی از ابعاد مختلف به آنچه خلق کرده‌ای، نگاه کنی. ما برای ضبط این کار نزدیک به دو هفته به دنبال لوکیشن بودیم چراکه همه لوکیشن‌ها در اختیار سریال‌های خانگی بود! وقتی جایی پیدا کردیم هم کار به‌صورت خیلی فشرده پیش رفت. اگر زمان داشتیم شاید برخی نماها را متفاوت می‌گرفتیم. ما این استرس و فشار را در طراحی بخش انیمیشن هم داشتیم. درباره بخش رئال هم این مسئله را مدنظر داشته باشید که اگر احمد یک فرد سرمایه‌دار بود و خودش پول کافی را در اختیار داشت تا این کار را بسازد، شاید برخی نشانه‌ها در کار، کم‌رنگ‌تر می‌شد.
* یعنی تلویحاً می‌گوئید که سفارش‌دهنده دولتی علاقه داشت که این قبیل نشانه‌ها در کار پررنگ‌تر باشد؟
لطفی‌زاده: بالاخره سفارش‌دهنده، انتظار یک کارکرد رسانه‌ای‌تر را از این پروژه داشت. امبرتو اکو جمله‌ای دارد که می‌گوید «رسانه، هنر را کشت!» ما خیلی تلاش داریم یک اثر هنری بسازیم که لازمان باشد و همواره به‌عنوان یک اثر هنری جذاب و دیدنی باشد، اما رسانه مدام می‌گوید من گرسنه‌ام و الان تغذیه می‌خواهم! این مسئله باعث می‌شود که اقتضائات رسانه‌ای بر یک کار تحمیل شود و ما هم گاهی افسوس بخوریم که مجبوریم به این اقتضائات تن بدهیم.
لطفی‌زاده: اگر هنرمند یاغی و مستقل باشد، پای کارش می‌ایستد. اگر هنرمندان ارزشی ما که با نهادها و ارگان‌ها کار می‌کنند، این ایستادگی و مقاومت را داشته باشند، بازهم می‌توان از این دست کارها تولید کرد * تا جایی که در خاطر داریم، «پیش از بهشت» در جشنواره فیلم کوتاه تهران هیچ جایزه‌ای نگرفت اما بعدها حضورهای خارجی متعددی داشت. کم‌توجهی به فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران، شما را ناراحت نکرد؟
حیدریان: این مسائل، من را که ناراحت نمی‌کند. اجازه دهید یک خاطره بگویم. در همان ایام جشنواره، یکی از پخش‌کننده‌های فیلم کوتاه که مانند خودم تحصیل‌کرده دانشگاه هنر بود، سراغم آمد و گفت ما از همه فیلم‌ها مبلغی را می‌گیریم تا یک مجموعه پخش بین‌المللی را در اختیارشان بگذاریم. آن زمان کف این مبلغ ۱۰ میلیون تومان بود. گفت من می‌توانم برای عرضه بین‌المللی فیلم تو، یک بسته ویژه‌تر پیشنهاد دهم و هر جایزه بین‌المللی هم که گرفت، مبلغش را نصف نصف تقسیم کنیم، اما یک شرط دارد و آن اینکه پلان آخر را حذف کنی! تأکیدش این بود که کار کلاً اشاره‌ای به اسرائیل نداشته باشد و تبدیل به یک ملودرام عاشقانه شود از سرگذشت دو نقاشی، روی دیواری که یک نقاش دارد آن را رنگ می‌کند! او می‌گفت مطمئنم چون کار تو دیالوگ ندارد، زبانش بین‌المللی است و حداقل می‌تواند در ۱۰۰ جشنواره بین‌المللی حضور داشته باشد. من همانجا در جواب گفتم، نه. خیلی دوست داشتم کارم در ۱۰۰ جشنواره حضور داشته باشد اما واقعیت این بود که من پول این کار را نداده بودم و اثر متعلق به من نبود. مهمتر از آن اینکه به آنچه ساخته‌ام، اعتقاد دارم. شاید نتوانسته‌ام آنگونه که باید آن را بسازم و شاید به قول شما بخش‌هایی از آن گل‌درشت هم شده است، اما دوست دارم پای آنچه ساخته‌ام بایستم.
* برای جشنواره‌های خارجی که خودتان فیلم را ارسال کردید، هیچ تغییری در کار ندادید؟
حیدریان: نه به آن صورت. اندکی کپشن‌هایی پایانی را تعدیل کردیم و در بخش‌هایی از انیمیشن کار که مشکلاتی وجود داشت، اصلاحاتی انجام دادیم.
* بالاخره شما سراغ مضمونی رفته‌اید که در بسیاری از جشنواره‌های سینمایی خط قرمز محسوب می‌شود. در شرایطی که بسیاری از بچه‌های فیلم کوتاه، چشم به جشنواره‌های جهانی دارند، در محاسبات شخصی‌تان رفتن سراغ چنین سوژه‌ای برای‌تان ریسک بود؟
حیدریان: من یک دانشجوی دانشگاه هنری به معنای واقعی بودم و واقعیت این است که دقیقاً همین گونه فکر می‌کردم که باید برای جشنواره‌ها فیلم بسازم. اساساً فیلم کوتاه برایم به معنای حضور در جشنواره‌های خارجی بود. واقعاً هم بازار جذابی برای یک فیلمساز جوان است. امروز اما زمینه زیستی من دیگر اینگونه نیست. حتی می‌توانم بگویم مسیر جشنواره‌ای را دیگر دوست ندارم. البته که دوست دارم فیلمم به جشنواره‌های خارجی برود اما اینکه بخواهم خودم را در این مسیر تنظیم کنم، اینگونه نیستم. برای پخش بهتر فیلمم در رویدادهای جهانی هم تلاش می‌کنم، اما بابت نادیده گرفتم کارم در این جشنواره‌ها ناراحت نمی‌شم. اینگونه نیست که بگویم ۸۰ درصد جشنواره‌های جهانی، فلان مضامین را می‌پذیرند، پس من هم باید سراغ همان مضامین بروم.
لطفی‌زاده: رشته اصلی من معماری است و در مقطعی هم درگیر مسابقات بین‌المللی معماری بوده‌ام. در آن مقطع استادمان می‌گفت اکثر مسابقات در دست یهودیان است! این نکته را استادی می‌گفت که اساساً هم آدمی مذهبی نبود. دنیا اما امروز دارد وارد شرایطی می‌شود که من نوعی به تنهایی می‌توانم اثری را تولید و در فضای مجازی آن را وایرال کنم. افق کاری برای امثال من و احمد هم باید اینگونه باشد که کارهای‌مان را بیشتر خودمان بسازیم و تلاش کنیم آن‌ها را وایرال کنیم. احمد فیلمسازی است که به ماجرای فلسطین معتقد است، اما اگر خودش این کار را می‌ساخت احتمالاً نشانه‌ها در آن ملایم‌تر بود. دنیا هم دارد به این سمت حرکت می‌کند که ما بتوانیم خودمان به عنوان هنرمند آزاد و مستقل آثاری را تولید کنیم. باید بتوانیم اقتضائات دنیای جدید را بفهمیم و مسیر خود را پیدا کنیم.

صادق لطفی‌زاده

* چرا بچه‌های فیلم کوتاه کمتر سراغ مضامینی از این دست می‌روند؟
لطفی‌زاده: بالاخره پرداختن به این موضوعات هزینه هم دارد. مشخصاً نسبت به مسائل ایدئولوژیک مقاومت‌هایی وجود دارد. از همان زمان دانشجویی ما با اساتیدی که با نظرات ما مخالف بودند، مشکل داشتیم، در عین اینکه رفیق هم بودیم. در عمل اما از جایی به بعد آنقدر این اختلاف جدی می‌شود که به مرحله سانسور یکدیگر می‌رسیم. من نوعی به اسلام معتقدم اما دیگری معتقد نیست، جایی او داور می‌شود و من را نمی‌بیند و جایی یکی مثل من داور می‌شود و ترجیح می‌دهد آن دیگری را نبیند. این طبیعت این جریانات است اما یک محل برد برای ما وجود دارد و آن اینکه آنقدر کارمان را باکیفیت بالا و با استانداردهای سینمایی بسازیم که اساساً کسی نتواند آن را نادیده بگیرد.
* فارغ از محدودیت‌های خارجی و بین‌المللی، برای مصارف داخلی هم تولیدات باکیفیت در این حوزه‌ها کم داریم!
حیدریان: درباره همین فیلم «پیش از بهشت» ما با معضل بایکوت و سانسور مواجه بودیم! با یکی از داوران یکی از جشنواره‌های معتبر داخلی صحبت می‌کردم که می‌گفت از مرحله‌ای به بعد بین چند فیلم مانده بودیم که جایزه اصلی را به کدامیک بدهیم و فیلم شما هم یکی از این آثار بود. او می‌گفت حس می‌کردیم واژه اسرائیل ما را محدود می‌کند و به جایی رسید که حتی در میان نامزدها هم اسم فیلم شما را نیاوردیم!
لطفی‌زاده: حتی برای آن‌ها هم هزینه دارد و واقعیت این است که بچه‌های هنری، اهل هزینه دادن نیستند!
* این مدعای بزرگی است که اهالی هنر اهل هزینه دادن نیستند!
لطفی‌زاده: عده‌ای هستند و پای آن هم می‌ایستند اما چند نفر در جامعه هنری پیدا می‌شود که حاضر به پرداخت هزینه بابت مواضع‌ش باشد؟ من معتقدم حتی برای دعوا و تقابل هم بهتر است طرف مقابلم از همین گروه باشد که حاضرند بابت مواضع‌شان هزینه بدهند نه آن‌ها که در میانه پتو می‌خوابند و هر بار یک طرف را می‌گیرند! درباره این مسئله هم که گفتید چرا کارهایی با این مضامین کمتر ساخته می‌شود پاسخی دارم. ما چندسال پیش موزیک‌ویدئویی را برای فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» می‌ساختیم که تهیه‌کننده‌اش مجموعه «راه» بود و به‌شدت محتوا برای‌شان حائز اهمیت بود. در تولید آن موزیک ویدئو که برخی از ایده‌هایش برای خود من بود، از جایی به بعد مقاومت کردم و اجازه ندادم چیزهای گل‌درشت به کار اضافه شود. اگر هنرمند یاغی و مستقل باشد، پای کارش می‌ایستد. اگر هنرمندان ارزشی ما که با نهادها و ارگان‌ها کار می‌کنند، این ایستادگی و مقاومت را داشته باشند، بازهم می‌توان از این دست کارها تولید کرد. تجربه ثابت کرده است که نهادها دنبال کارهای فوری و فوتی هستند و معمولاً هم دقیقه ۹۰ یاد سفارش می‌افتند!
حیدریان: مهمتر از آن این است که می‌خواهند توی فیلمساز را تبدیل به تریبون کنند! این اتفاق بدی است. همان‌ها که زمانی می‌گفتند این کار چه عایدی‌ای برائت دارد، حالا می‌گویند یکی دیگر مثل همین بساز! * اشاره کردید رفتن سراغ این دست سوژه‌ها هزینه هم دارد، آیا ساخت «پیش از بهشت» برای خود شما تبعاتی داشته است؟
حیدریان: بزرگ‌ترین تبعات این کار برای من تلاش‌های آن‌هایی است که می‌خواهند من را تبدیل به یک آدم گل‌درشت‌گو کنند! واقعیت این است که برای همین کار هم خیلی به ما اعتماد نکردند و هنوز این حرف برخی افراد در گوشم صدا می‌کند که می‌گفتند، این کار برائت چه عایدی‌ای دارد؟
لطفی‌زاده: سر صحنه فیلمبرداری مانند دیوانه‌ها به ما نگاه می‌کردند که با یک دوربین رو به دیوار خالی داریم فیلم ضبط می‌کنیم! (می‌خندند)
حیدریان: در مواردی فقط خودمان می‌فهمیدیم چه کار داریم می‌کنیم. با این وجود جدی‌ترین تبعات این کار برای من این است که عده‌ای خیلی می‌خواهند ما را تبدیل به بلندگوهایی احمقانه تبدیل کنند!
* که احتمالاً مدام هم باید کارهایی از این جنس بسازید!
حیدریان: این مسئله مهمی است. مهمتر از آن این است که می‌خواهند توی فیلمساز را تبدیل به تریبون کنند! این اتفاق بدی است. همان‌ها که زمانی می‌گفتند این کار چه عایدی‌ای برائت دارد، حالا می‌گویند یکی دیگر مثل همین بساز! این حرف یعنی چه؟
لطفی‌زاده: رسانه به دنبال سری‌دوزی است! می‌گوید این کار جواب داد، عین همین را دوباره بساز. مثلاً «سلام فرمانده» جواب داد، باید باز هم مثل آن را بسازیم!
حیدریان: من خوشحالم که نقش مهمی در تولید «پیش از بهشت» داشتم و واقعیت این است که اگر در ۱۰ سال گذشته رصد کنید، هیچ کار فرهنگی باکیفیتی درباره فلسطین، غیر از این کار پیدا نمی‌کنید. ناراحتی‌ام اما این است که این محصول باکیفیت به درستی عرضه نشده است. حتی تلاشی نشد که این کار در کشورهای منطقه که موضوع فلسطین برای‌شان مسئله‌ای جدی است، به خوبی دیده شود. این بزرگ‌ترین مسئله‌ای است که برایم دردآور بود. در مواجهه با این مسئله دیگر برایم مهم نیست که حتی فیلمم در بزرگ‌ترین رویدادهای فیلم کوتاه حضور داشته باشد! مهمترین مسئله من این است که بالاخره این کار تولید شده و به گواه بخش عمده‌ای از مخاطبان، کار خوبی هم شده است. حرفم این است که چرا از طرف جمهوری اسلامی ایران، در همین دوران اخیر که مجدد مسئله فلسطین و اسرائیل در منطقه اوج گرفت، این محصول به درستی عرضه نشد تا شاید منجر به وفاق ملی بیشتر میان مردم ایران و فلسطین شود، تا فلسطینی‌ها بدانند که در ایران چنین اثری درباره آن‌ها تولید شده است. تنها مطالبه ما پخش درست این فیلم است و واقعاً چه چیز از این می‌تواند مهم‌تر باشد؟ امیدوارم براتون خبر   بچه‌های هنر اهل هزینه دادن نیستند!/می‌خواهند تبدیل به تریبون شویم براتون مفید بوده باشه

 
2022-07-25 10:11:35